مقدمه
«آری برای سفر»، آری برای زندگی است. زیرا زندگی یک سفر است و ما همه مسافر همیشگی راهی هسـتیم که پایانش نمیدانیم. راهی که هر کدام برای خود برمیگزینیم و آن را میپیماییم، گاه به تنهایی و گاه به همراه همسفرانی که از نشیب و فراز نیاندیشند. این راهها گاه کوتاهـند و گاه دراز. گاه آسـانند و گاه دشوار. گاه به اختیارند و گاه به اجبار. ما مسافران همیشه کاروانهایی هستیم به مقصدهای نامعلوم و هماره پای به ره داریم حتّی اگر به سفرهای دور نرویم.
«آری برای سفر» را پس از آن نوشتم که هنوز از چنبره تلاطمهای روحی نوشتن کتاب «نه برای جنگ» نـرهیده بودم. کتابی که خود داسـتان بلند سفری بود استثنایی و البتّه دردناک و خونین. آن کتاب مورد لطف و مهر خواننـدگان و منتقدان بسیاری قرار گرفت و هنوز و همچنان سایه آن الطاف و مهرها بر سرم هست و مرهمی بر زخمهایم. شاید همین استقبال و تشویق فراوان «نه برای جنگ» بود که مرا واداشت در پس آن «نه» یک «آری» هم بیاورم. چرا که اگر «نه برای جنگ» باید نوشت، بیگمان موضوعات دیگـر بسـیاری هسـتند کـه باید برایشان نوشت. باید اندوختــههای ذهنی را و نتیجۀ تجربیات دمی کوتاه زیستن بر این کره خاکی را و حاصل اندیشههای بسیار را به تقریر آورد و به جستجوگران حقیقت و اندیشهورزان و خردمندان عرضه کرد تا شاید چراغ راهی شود رهپویان راههای نرفته را. یکی از این موضوعات در نگاه من، تجربیاتی است که انـسان در سفر به سرزمیـنهای دور میاندوزد. تـجربیاتی که در بستر جغرافیــایی، اجتماعی و فرهنگی متفاوتی حاصل میشوند. این یافتهها چون بهوسیلۀ فردی از جغرافیا و فرهنگی دیگر به دست میآیند، کاملاً منحصر به فرد هستند و حتّی برای آنها که خود نیز به همان سرزمینها سفر کردهاند، ممکن است جالب باشند.
من نیز مانند بسیاری از مردم، سفر را دوست میدارم و از تماشای محیطهای جدید و ارتباط با انسانهای نادیده لذّت میبرم و سفر را یکی از بهترین و عالیترین تجربههای زندگی میدانم. خوشبختانه بخت با من یار بوده و توانستهام طیّ سالیانی دراز، هر ساله برای ارائۀ مقاله در کنفرانسهای علمی بینالمللی به کــشورهای بسیاری سـفر کنــم. سرزمینهایی از شرقیترین جزیره در اندونزی تا دورترین مرز غربی در آمریکا و از مناطق سرد روسـیه تا سواحل گرم استرالیا که مجموعاً بیــست و یـک کشور را شامل میشوند. اغلب این سفرها کوتاه مدّت و در حد چند روزه بودهاند، اگرچه چند مورد هم طولانیتر بودهاند. من از همین فرصـتهای کوتاه استفاده میکردم و هر قدر که ممکن بود به سیاحت میپرداختم و با انسانهایی از آن دیار گفتگو میکردم تا جان عطشناکم را از آگاهیهای جدید سیراب سازم. در این سیاحتها و بازدیدها و گفتگوها همواره تحت تأثیر عظمتهایی قرار میگرفتم که از تماشای هنر و تمدّن آن سرزمینها در جان و نگاهم مینشسـتند. گاهی هم در مواجهه با انسانهایی در شـش گوشۀ عالم، مجالی مییافتم برای تبادل آرا و اندیشهها و نظرات و از این رهگذر بسیار میآموختم.
بر این اساس احساس کردم وقتی «نه برای جنگ» را از تجربۀ دورهای از زندگیام که در جنگ سپـری شد نوشتهام، باید «آری برای سفر» را هم بنویسم از تجربۀ دوره دیگری از زندگیام که در سیاحت به آفاق و سـرزمینهای دور گذشتـه اسـت. در واقع «آری برای سفر» ادامه و حاصل «نه برای جنگ» است، هم از نظر محتوایی و هم از نظر شکلی. زیرا اگر انسانها به سفر «آری» بگویند و به سرزمینهای یکدیگر مسافرت کنند و با فرهنگهای گونــاگون آشنا شوند، عملا زمینۀ بروز اختلاف و مـناقشه و جنگ کمرنگ میشود و چه بسا هرگز پیش نیاید.
سفرنامه نویسی در ایران سابقهای دراز دارد. شاید یکی از قدیمیترین سفرنامههای مشــهور را ناصر خــسرو قبادیانی نوشتــه باشــد. در روزگار معــاصر نیز کم نیستند سفرنامههــایی که به زیبایی نوشته شـدهاند و بـازار کتاب را مزیّن ساختهاند. با اینحال مطمئن هستم خوانندگان «آری برای سفر» آن را کتابی متمایز خواهند یافت. زیرا تکیۀ اصلی من در نوشتن این ســفرنامه ارائۀ گزارش نیست بلکه بیان نظرات، احساسات و برداشتهایم هست از آنچه دیده و تجربه کردهام. نگاه من به مکانها و سرزمینها در این کتاب بیش از آنکه جغرافیایی باشد و فیزیکی و ظاهری، حـرکت در عمق و فلسفه و فرهنگ انسانهایی است که در هر جغرافیا و مکان میزیستهاند. من اگر کلیسایی و معبد و مسجد و موزهای را توصیف میکنم، توجّه قلمم به وجه انسانی آن اســت و اگر دربارۀ طبیعت و تاریخ و فرهنگی هم بنویسم، کانونِ توجّهم به حضور انسان است در آن و وجود این موجودی که خود را اشرف مخلوقات عالم میپندارد. در این نوشتار سعی کردهام خواننده را با خود همراه سازم، نه فقط برای آشناییاش با مکان و زمان و جغرافیا و انسانهای سرزمینهای دیگر، بلکه برای همراهیاش با تجربیات، احساسات و اندیشـههای کسی کـه زمانی جنگ را با تمامی زوایایش تجربه کـرده و این بار در جستجوی قرینۀ آن به سیاحت جهان رفته است.
این کتاب مشتمل بر هجده فصل است. هر فصــل به یک کشور اختصاص دارد. ترتیب فصلها بر اساس ترتیب تاریخی سفرهاست، بجز فصل «سنگ نشانی» که متفاوت از بقیّه و آخرین فصل است. عناوین فصلها متناسب با محتوا، واقعه و یا اشارهای انتخاب شده که در متن هر فصل نهفته است. آغاز هرفصل با یک تصویر از همان سفر تزئین شده است. عکسهای بیشتر در رابطه با هر فصل در صفحۀ شخصی اینجانب در دانشگاه فردوسی مشهد قرار دارند که از طریق آدرس وبگاه و نیز QR-Code مندرج در انتهای همین مقدمه، قابل دستیابی میباشند.
باید ارج گزارم زحـمات صمیـمانۀ دوستان پرمهرم، دکتر رضا رحمانزاده و دکتر کامران شریفی را که علیرغم مشغلۀ بسیارشان زحمت ویراستاری کتاب را پذیرفتند و با سرعت و دقّت آن را به انجام رسانیدند. همچـنین از آقایان دکتر عبدالرّحیم قنوات و دکتر محمود دانشـور کاخکی عزیز سپـاسگزارم که زحمت بازخوانی کتاب را قبول و پیشنهادهای سودمندی ارائه کـردند. و نیز شایسته است از زحمات هنرمند جوان، سرکار خـانـم مینا ایمانی بـرای طرّاحی جلد و آقای اسفندیار محرابـی برای صفحهبندی کتاب تشکر و قدردانی کنم. استاد علی اکبر رضوانی را هم قدردان و سپاسگزارم برای خطّاطی زیبا و نفیس عنوان کتاب. در پایان از دوست عزیزم آقای دکتر محمّدرضا حاتمی سپاس ویژه دارم که فراتر از یک ناشر، مشوّق و حامی من بودهاند در انتشار آثارم.
و سرانجام اینکه به استناد شعر سعدی هنوز و همچنان احساس میکنم:
بسیـار سفـر بایـد تا پخـته شـود خامی |
صوفی نشـود صـافی تا درنکـشد جامی |
سعـدی بـه لب دریا دردانـه کـجا یابی |
در کـام نهنگان رو گر میطلـبی کـامی |
حسین ثنایینژاد
پاییز 1403
آدرس وبگاه و QR-Code عکسهای مربوط به محتوای این کتاب:
https://prof.um.ac.ir/sanaei/page/trip.html