فصل 4، مثلث مرگ

...آن جادّه کوهستانی پر پیچ و خم از کنار رودخانۀ دیاله گذشت و ما را به کنار سدّ دربندی‌خان رساند.(صفحه 61)

جاده سلیمانیه، کاروان شادی

شهر سلیمانیه(صفحه 61)

یکی از خیابان‌های شهر سلیمانیه(صفحه 61)

...ضیافت در رستوران مجللّی برگزار می‌شد که بر بالای یکی از ارتفاعات اطراف سلیمانیّه عراق قرار داشت، رستورانی به شکل یک کشتی.(صفحه 61)

...در جریان دیدارها و بازدید‌های‌مان از مراکز مختلف دولتی در سلیمانیّه، یک نکته جالب توجّه وجود داشت. تقریباً در همۀ آن مراکز، نقشۀ بزرگی قاب گرفته و بر دیوار نصــب کرده بودند. (صفحه 62)

...درست در همان روزهایی که ما در سلیمانیّه مهمان دولت حاکم بر آن منطقه بودیم، کُردها دوباره به اتّحاد رسیده و حکومت یگانه‌ای را تشکیل داده بودند. به‌همیــن دلیل کُردها هم در اربیل و هم در سلیمانیّه به خیابان‌ها ریخته و به جشن و پایکوبی پرداخته بودند.(صفحه 63)

جشن اتحاد کردستان عراق(صفحه 63)

یکی از خیابان‌های بغداد( صفحه 67)

...خودروهای نظامی ارتش آمریکا در جای‌جای شهر مستقر بودند. یکی دو بار هم شخصاً شاهد بودم که آن خودروها برای باز کردن راه‌شان در ترافیک سنگین خیابان‌های بغداد، به جای آژیر کشیدن، از شلیک رگبار هوایی استفاده می‌کردند.(صفحه 67)

نخلستان‌های کوفه(صفحه 70)

مسجد کوفه (صفحه 71)

به همراه یکی از محافظان در مسجد کوفه(صفحه 71)

خیابان‌های اطراف مسجد کوفه(صفحه 71)

به همراه محافظان در نجف(صفحه 70)

نجف، حرم امام علی(صفحه 71)

...در کوچه‌ باریکی که بعداً فهمیدم در محلّه باب‌الطاق بوده، جایگاهی را روی دیواری نشانم داد که با علائم مذهبی مشخّص شـده بود ولـی در و پیکـری هم نداشـت. گـفت آنجا مقام حضرت علی‌اصغر است.(صفحه 73)

کربلا، حرم امام حسین(صفحه 74)

خیابان‌های اطراف حرم امام حسین(صفحه 74)

... دخترک معصوم یک دستش را به زیر چانه‌اش زده بود و مادربزرگی را می‌مانست که در اندوهی بزرگ نشسته و از سر بیچارگی به نقطه‌ای در دور‌دست خیره شده باشد.(صفحه 75)